وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

پست رمزی

پنجشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ب.ظ

"یعنی منم میتونم رمزو داشته باشم؟ :-) " (اشاره به عنوان پستش که گفت بخاطر یکی دو نفر از افراد واقعی رمزی کرده نوشته ش رو و بقیه میتونن رمز بخوان )

کامنتی خصوصی از من به پریسا برای پست رمزدارش. 


"اینجانب در حال پرسیدن رمز." ( اشاره به پرانتزِ عنوانِ پستش که میگه رمزو بپرسید تا بگم )

کامنتی خصوصی از من به پاتریک به همون دلیل بالا. 


جواب ها؛

پریسا "آره خوشحال! (خنده) رمز "

پاتریک " رمز (خنده) "


همیشه هر کسی یه پست رمزدار میگذاشت، با خودم فکر می کردم چطور براش کامنت بذارم که خیلی حالت نیازمندی و تقاضا به خودش نگیره، و خیلی هم پرروبازی نشه. رو کامنت های این مدلی خیلی فکر می کردم، تا یه جوری خوب از آب دربیان موقع پرسیدن. معمولا خوب بودن، حالا شایدم نه، نمیدونم. 

به هر حال به همین دلایل، هر وقت خیالِ پست رمزدار به سرم می زد، به خواننده هایی فکر میکردم که داشتم و احتمالِ یک درصدی ای که شاید عینِ من باشن تو این یه مورد. 

از طرفی دلم نمیخواست مرموز یا آدمی که در دلش رازی داره جلوه کنم. برای همین یادم نمیاد هیچوقت پست رمز دار گذاشته باشم. 

اما حالا این روزا که دلم میخواد حرفامو یه جایی بنویسم که خواننده داشته باشه، به این فکر میکنم که پست رمزدار بذارم. ولی هر چی میسنجم می بینم هنوز هم از پست رمزدار بدم میاد. 

خلاصه اینکه اگر روزی روزگاری خواستم یه پست رمزداری قرار بدم، یه عبارتی رو تعیین می کنم که خواننده هام دقیقا همونو به طور خصوصی برام ارسال کنن، و یا فوقش هم به سبکِ شباهنگ یه سوالی چیزی از یکی پستهام طراحی میکنم تا جواب برام ارسال بشه. 


تصمیمم این شده که جدول سودوکو بذارم و بگم جوابشو به عنوان رمز وارد کنید :))  

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۲
فاطمه .ح

وبلاگ نویسی

نظرات  (۱۴)

۲۲ مهر ۹۵ ، ۲۲:۱۹ بهار پاتریکیان D:
جداً خیلی حال کردم با کامنتت :دی
خیلی هم خوب :)
پاسخ:
چی بهترا ز این :-)
من از برای درخواست ِ رمز این جمله رو میگم :
"اگه خواستید رمز بدید" 
و به‌نظرم مناسب‌تر نمیشه درخواست داد :) و از پستِ رمزدار هم بدم نمیاد :) 
پاسخ:
اتفاقا من حس خوبی نسبت به این جمله ندارم :-/
یه جورایی زیادی آدمِ گیربده ای شدم/بودم/حدودا هستم!

این دفعه باید یه جدول سودوکو که خودم میزارم حل کنی برای من و جوابو به عنوان رمز بنویسی :)
رفتارهای قدیمی در وبلاگ من دور ریخته می شوند :)) هاهاها :|:/
یه زحمتی بکش جواب اون جدول سودوکو رو برام خصوصی بفرس:/
پاسخ:
:/ خجالت بکش قراره بهت یه ورزش فکری هدیه بدم، اونوقت ردش میکنی؟ :|
خخخ! واسه همینه که من به جز از یه نفر(اون هم پسر) تا حالا درخواست رمز نکردم! :)

+خب جدول سودوکو رو که هر کسی میتونه حل کنه! مگه رمز رو به این دلیل نمیذارن که یه سری اشخاص خاص نخونند اون پست رو ؟! :/
پاسخ:
حقیقتش من خودمم نمیدونم پست رمزی رو برای چی میذارن :/
شاید یه پست این مدلی بزارم فقط برای اینکه هر کی از راه رسید یه راست نخونتش! نمیدونم، بیخیال. هر وقت خواستم چیزی بنویسم رک و پوست کنده می نویسم دیگه :)) این قرتی بازیا چیه اصن!
من میگم :
جواز میدید؟! 
(:
پاسخ:
عه چه جالب :))) چه خلاق. 

شما چی میگین برای درخواست رمز؟ 
خب وقتی میگم اگه خواستید هم طرف مقابل، اختیار داره و هم من مشتاق به نظر نمیرسم! 
اگه رمز وبلاگتونو، توی جدول سودوکو بذارین، دیگه کلاً نمیخونم اینجا رو :| والا :/ [شوخی بود البته] 

اینکه یکی پست رمزدار میذاره، حتما دلیلی داره و در این بین، اکثرا دلیلشون فیلتر کردنه مخاطبا نیست... مثل خودم، که وقتی پست رو رمزدار(رمز ثابت)  میکنم، قصدم اینه که اگه در آینده، اطرافیام، آدرسم رو فهمیدن، حداقل یه سری حرفا رو نتونن بخونن... 
پاسخ:
دو تا نمونه رو نوشتم که اوایل پست. هر دفعه یه چیزه ثابت نیست گفته م. 

:))

جالب بود این دلیل. 
سودوکو نهههههههههههههه
من بدم میاد از سودوکو :(
پاسخ:
ورزش فکریِ خیلی خوبیه ها :|
حالا یه جوری میگم انگار همین پس فردا میخوام پست رمزدار بذارم!
تازه تو خودت که با سوال طرح کردن ملت رو ازار میدی حقته :))
یک آشنا از پست رمز دار خیلی ناخرسند می گردد ، به همین دلیل پست هایش را که همه نباید بخوانند ، رمز دار نمی کند بلکه رمزگذاری می کند :)
این دغدغه درخواست رمز هم من دارم همیشه ، آخرش کامنت میکنم که : من رمز ندارم :| ، که فقط خبری باشه ، اگر دوست داشت ، رمز رو بده ، اگر نه که هیچی دیگه
پاسخ:
خیلی هم عالی :) اخه یه راهنمایی ای چیزی باید بکنی تا ما رمزو بشکونیم دیگه :))

اهوم. از پیچیدگی های پست رمزدار گذاشتن یکیش میتونه این باشه که شاید یه نفر درخواست کنه که تو نمیخواستی بخونه متنتو! اونوقت به اون شخص برمیخوره اگه رمز بهش داده نشه. 
:/
ی بار پست رمزی بزار تا حسش از بین بره چون منم قبلا همینطوری بودم :دی 
پاسخ:
باشه :))
۲۴ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۰ منِ مجازی
منم همین مشکل رو داشتم و دارم :)
مرسی که دو تا جمله‌ی تازه هم یادمون دادی :) ازشون بهره میبرم بعدا :دی
پاسخ:
خوهش میکنم :)))
راستش از دو روش میشه این مشکل رو حل کرد .
اولا به نظر من وقتی وبلاگ عمومی است من دلیلی برای رمز دار کردنش نمی بینم مگر قرار است عده ای خاص از مخاطبان وبلاگ آن را مطالعه نمایند
در این صورت هر زمان که بنده پست رمز دار قصد داشتم ارسال کنم به ایمیل تمامی عزیزان رمز را به صورت تمام و کمال ارسال می کنم تا دیگر درخواست رمز را دریافت نکنم .
یا حداقل می شود اگر حرف خصوصی هست که قرار است تعداد محدودی آن را مطالعه کنند با ایمیل می توان این امر رو انجام داد و براشون ایمیل ارسال کرد.
متاسفانه نمی دانم علت تنبلی یا چه چیزی است ولی متاسفانه وبلاگ نویسان تازگی ها زیاد ایمیل برایشان مهم نیست و من خیلی وقت هست که ندیده ام شخصی ایمیل خودش را تایپ و یا اعلام نماید.
مگر سرویس بیان که به اجبار ایمیل را ست می کند (اگر وارد سیستم باشیم)
به نظر من جدای از ارتباط وبلاگی می توان  روی ارتباط ایمیلی هم حساب کرد . 

پاسخ:
بله حرفاتون درسته :)
جوابتون به هاتف خیلی بد بود ها ! ۱۵ خط نظر گذاشتن ایشون :||| 
پاسخ:
ایشون نظرسو گفت، منم گفتم که حرفاشونو قبول دارم. 
چیه این قصیه بده؟
یعنی عنوانت من رو کشت :-|

گفتم یا خدا! دوباره چطوری برم بگم که رمز می خواهم؟ بگم؟ نگم؟ :))))))))))
پاسخ:
:))))))))
۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۷:۰۰ علی محمدرضایی
من که فکر کردم واقعا پست رمزیه
پاسخ:
بعضی های دیگه هم اینطور فکر کردن :-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">