آزمون سنجشِ امروز
جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۳ ب.ظ
امروز اولین آزمون آزمایشی سنجش این سال تحصیلیم رو رفتم دادم.
اصلا حواسم نبود که چقدر قراره طول بکشه! 75 دقیقه برای دروس عمومی طول کشید (برای رشتهی ما: ادبیات و نگارش، زبان انگلیسی، عربی ویژهی انسانی و دین و زندگی!) و تقریبا 95 دقیقه هم برای دروس تحصصی (ریاضی و آمار، اقتصاد، جامعهشناسی، علوم و فنون ادبی، تاریخ، جغرافیا، منطق). اون سال که قلمچی میرفتم زمانش طولانی بود ولی حس میکنم اینقدر طول نمیکشید. امروز تقریبا گردنم شکست و وسط امتحان حس میکردم معدهم داره قیلیویلی میره. صبحانه هم خورده بودم اما صدای معدهم رو میشنیدم!! مخصوصا وقتی تخصصی شروع شد و ریاضی رو حل میکردم.
چینش دقیق دروس تخصصی رو یادم نمیاد، ولی اگه بخوام بررسی کنم:
- پنجشنبه تست میکرو زده بودم از همون فصل ریاضی. در طول هفته هم تمرین کرده بودم ولی خیلی از سوالا رو نزدم. صفحه دومش که رسیدم حس کردم تمرکزم داره از دست میره.
- علوم و فنون ادبی 30 تا سوال بود! 30 تا!!! نمیدونستم ارزشش اینقدر بالاست! ما در هفته فقط یه زنگ علوم و فنون ادبی داریم که اون هم زنگ نمازه و ده دقیقهش میپره. دبیرمون عمیق و مفهومی درس نمیده. البته اولین جلسه که اومده بود خیلی خوشخوشانمون بود فکر کردیم تدریسش فوقالعاده باید باشه چون از هر ده جملهش، هشتاش رو شعر و نثر ادبی داشت میگفت حین حرف زدن و حتی برای مثال سجع یکی دو تا از داستانهای سعدی رو کلا از اول تا آخر از حفظ خوند. گفتیم چقدر شاخ باو!
- سر امتحان اولش که از دروس یک و دو بود، یه سوالش این بود که طبقهبندی انواع ادبی رو کامل توضیح بدین. بعضی بچهها انگار باور نکرده بودن سوالو. گفتن همون یه صفحه رو بنویسیم؟!
- و بله، یه صفحه از حفظ واسش نوشتیم! ممنونم! اون امتحان رو 18 و نیم شدم و هنوزم نمیدونم چرا. برگهها رو هنوز نداد فقط نمره رو خوند. بنظر میاد دبیر قدرتمندیه اما اینقدر که فقط و فقط به پیشدانشگاهی ها درس داده، حس میکنه ما هم همونا هستیم و اکثر جاها رو باز نمیکنه و عمیق تفهیم نمیکنه :(
- بههرحال من کتاب تستی براش نخریده بودم و داشتم از همون دانش کلاسای ادبیات و متن کتاب کمک میگرفتم ولی ضعف خودم رو عمیقا احساس کردم. اولین اقدام در راستای بهتر کردنِ این درس خرید یه کتاب تست خوبه.
- تاریخ و جغرافیا هم که خوب بودن. صد نشد بزنم چون از هرکدوم یکی رو شک داشتم.
- اقتصادش هم خوب بود. من اکثرا مفهومی و با رمز یاد میگیرم ولی جاهایی که عینا مثل کتاب میاد عین آهویی که در عسل باشه میمونم:))) تو اقتصاد هم اینجوری برام پیش اومد دو سه تا سوال. فقط یه مسئله داشت که اشتباه حل کردم درحالیکه بلد بودم به طور کل. اما خوشحالکننده بود سوالش چون عمیق اون مطلب رو بهم تفهیم کرد. راستی میدونستید دبیر اقتصادمون تازهکاره؟!!!!!!!!!!!!!! آخه چرا یه بچه رو دبیرمون میکنن :(
- جامعهشناسی هم خوب بود ولی یه جایی عین متن داد که شک داشتم.
- منطق یه سوال رو اگه براساس توضیحات دبیرم میرفتم نمیشد حل کنم و نزدم با اینکه شک داشتم. (مثلا گفته بود اگه هرررر جملهای بدن -یعنی فعلدار باشه- اصلا تصور نمیشه و حتما تصدیقه! بعد تست اومده میگه کدوم اینا تصوره؟ هر چهارتا هم یه جملهی کامله!) همین تستو میرم میزنم تو سرش که درست درس بده.
عمومیها:
- عربی ویژهی انسانی که اون آخراش منو ترسوند! اعتراف میکنم زیاد هم نخونده بودم.
- نمیدونم چرا عربی رو نمیتونم عین زبان بلد باشم؟ آدم خیلی درس میخونه تو مدرسه ولی انگار هرچی عربی یاد میدن باد هواست و از نشانههاش اینه که همهی جوونای ما عربی خوندن ولی اکثرا هیچی یادشون نیست.
- دین وزندگی کم کاری کردم اما سوالا رو دقیقا مفهومی داده بودن. همونجوری که دبیرم گفته بود.
- خدایی من با دبیر دینیهای فوقالعادهای در سراسر تحصیلم مواجه شدم (بجز یکی) و این یکی هم دقیقا جزو همون دستهس! چه تدریسش، چه رفتار و منش شخصیش.
- زبان خوب بود. (خیلی ازکلمهها تو کتاب نبود. موندم بقیهای که کلاس زبان نرفتن چطوری زدن؟!)
- ادبیات و نگارش هم خوب بود... اینم دبیرش یه داستانی داره که مطلب جدا میطلبه.
هنوز به طور واقعی بررسی آزمون نکردم. اومدم خونه. خوردم. انیمه دیدم و خوابیدم. الانم موقع درسه.نتیجه رو هم الان دیدم:| درسا اکثرا نیاز به تلاش بیشتره:|