داستانِ کلاسِ ما + گوگولی بلاگر
2. زنگ تفریحه. یکی از شاخان اینستاگرام حین جر و بحث با کناریش، با صندلی به زمین میوفته.
خانم عین که نمک زیادی می پرونه به سرعت به صحنه جرم میرسه و میگه : برید کنار شاخی نشید!
بعد ژست میگیره و رو به دار و دسته ی شاخا میگه : فکر نمی کردم شاخا هم اینطوری دعوا کنن! همه ی تصورات منو بهم زدین!
3. زنگ زبانه. دقیقا یادم نمیاد چه اتفاقی میوفته ولی مطمئنم که سعیده یه حرفی که به مذاق بچه ها خوش نمیاد رو می پرونه.
خانم عین رو به همه ی کلاس : اونایی که امروز میرن سعیده رو بلاک میکنن، تا بلکه ریپورت بشه دستا بالا!
یه 7-8 نفری دستشون میره بالا.
1. کلاس ریاضیه و خانم الف درحالی که پشت من نشسته و داره الودگی صوتی ایجاد میکنه : خانم بعدی رو من بیام حل کنم؛ خیلی نامردیه من اصلا امسالو نیومدم ... من من!
یه نفر با پوزخند از ردیف آخر خطاب به خانم الف میگه : فالوورات میدونن برا پا تخته رفتن اینطوری منم منم میکنی؟!
پ.ن : میدونم اونایی که تلگراممو دارن میگن دیگه عن این عکسشو در اورده ولی تصمیم گرفتم همین تصویرو برای چالشِِ گوگولی بلاگر به نمایش بزارم : عکس :|
پ.ن2 : راستی من یادم رفته چیکار کنم که افراد دنبال کنندم نشون داده نشن ولی باکس دنبال کننده ها معلوم باشه. کسی هست که مرا یاری کند؟ :|