وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

سلام

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۴ ب.ظ

می‌جوشم، می‌جوشم، می‌جوشم
تنهایم، تنهایم، تنهایم
فکر، فکر، فکر
رها
رها
رها

خالی است، ذهنم. خیلی وقت است که سفید می‌پوشد. واژه‌ها از درودیوارش هجوم می‌آورند لیکن جوهر هیچ‌کدام خشک نمی‌شود. 
گل‌ها. گل‌های صورتی شلوارم از همیشه خوش‌بوترند.
بادی نمی‌وزد و به گل‌ها نگاه می‌کنم. 
ذهن، ذهن، ذهن
خالی، خالی، خالی
نفس نمی‌کشم.
عطر را نمی‌بویم
و خیسی دستان مادرم آزارم نمی‌دهد.
این‌ها شعر نیست، نترس.
مشتی واژه‌اند که از چراگاه ذهن برمی‌گردند.
سیرِ مفهوم‌اند
و تشنه‌ی شهود.

موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۱۵
فاطمه .ح

نظرات  (۴)

۱۵ آذر ۹۹ ، ۲۲:۵۸ محمود بنائی

سلام نابغه :) 

پاسخ:
اِ سلام آقای شکلات‌بخر:)))

صفتی که از یکی از خاطر‌ه‌هات یادم مونده D:
۱۶ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۵ محمود بنائی

شکلات؟ جدیدا شاید جدیدا شکلات مرداس و گالاردو بگیرم ولی بچه که بودم معمولا شکلات را برامون سوغاتی میاوردن. 

پاسخ:
آره یادمه خاطره از یه جعبه شکلات بود:) شاید همین اسامی.

چه جالب
۱۶ آذر ۹۹ ، ۱۳:۳۰ حامد احمدی

تجربه جوشش پر از آرامش. 

خبر از یک مسیر فکری جدید و جهان گرفتن قدرت اراده و تفکر می‌دهد.

خبر خوبی است.

خبر خیلی خوبی است..

 

پاسخ:
آری
 خبر خوبیه:)
۱۵ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۱۲ خالیف ‌‌‌‌‌‌‌‌

کلماتی که سیر مفهوم‌ اند و تشنه‌ی شهود! چه عبارت‌های جالبی. به این فکر می‌کنم که کلمات اگر دست خودشون بود، بیشتر مایل به معنا شدن بودند یا کشف و شهود؟! (منظورم از معنا شدن، اون روندِ عقلیه که منجر به تصویر شدن و فهم اون کلمات می‌شه. و گرنه شهود هم خب می‌تونه به نوعی معناساز باشه.)

و این‌که چه جای جالبیه این‌جا! :) خوش‌حالم پیداش کردم. :))

 

پاسخ:
کلمات به این دلیل وجود اومدن که معنا ببخشن ولی فکر کنم دیگه این روزا خسته شده باشن از این همه معنی و ایجاد کلمات متفاوت. یعنی من شدم:))

خوش اومدی!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">