وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

بی ادبِ قدرنشناسِ غرغرو

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۲۵ ب.ظ

از حق نگذریم، کتاب‌های تکمیلی سمپاد خیلی جالب و خواندنی‌اند. حتی کتاب ریاضی‌اش هم بخش‌های به اسم گفت‌وگو دارد که در آن مسائل جالبی طرح می‌شود. بخش‌هایی که تنها دلیل من برای باز کردن این کتاب هستند!

سه‌شنبه که همه در کلاس درگیر حل کردن سؤالات تکمیلی بودند، مثل همیشه به تخته سفید نگاه می‌کردم و هیچ نمی‌دیدم. صدای توضیحات را می‌شنیدم و هیچ نمی‌شنیدم. خلاصه کنم، در کلاس بودم و نبودم. برای همین بجای نگاه کردن به صفحه‌هایی که بقیه به آن نگاه می‌کردند، کتاب را ورق زدم تا به صفحات توضیحی جالب یا گفت‌وگویی‌اش برسم. دریکی از صفحات توضیحاتی دربارهٔ حروف ابجد (ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ثخذ ضظغ) و عددهایش نوشت.. اینکه هرکدام از حروف نشان دهنده ی یک حرف هستند و با استفاده از آن‌ها می‌توان یک عدد را با یک جمله یا یک عبارت بیان کرد. مثلاً حافظ  تاریخ کشته شدن شاه شیخ ابواسحاق شیرازی را این‌گونه گفته:

بلبل و سرو و سمن و یاسمن و لاله و گل/هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل (بلبل : 64، سرو : 266، سمن : 150، یاسمن : 161، لاله : 66، گل : 50)

مجموع اعداد برابر با 757، تاریخ کشته شدن ابواسحاق است!

مظفرالدین شاه قاجار در سال 1324 ه.ق با مشروطه موافقت کرد و به این کار به "عدل مظفر" معروف شد. با حساب حروف، "عدل مظفر" برابر با عدد 1324 است.

حالا یکی دو روزی می‌شود که توسط جمله "یک عبارت برای سال تولد خود بسازید" به چالش کشیده شده‌ام! همان زنگ در حال سرگرم کردن خودم با این مسئله بودم و اولین عبارتی که ساختم، "عمق اوج روز فاطمه، هاه هاه هاه هاهح!" (:دی) بود که کلی موجب خنده و شادی اطرافیانم شد! شما هم اولین چیزی را که ساختید بنویسید تا دورهم بخندیم.

(البته چون حروف ابجد "گچ پژ" را ندارد، نوشتن خیلی از اسامی و کلمات فارسی دشوار می‌شود؛ مثلاً عنوان وبلاگم که می‌خواستم به عدد تبدیلش کنم و نشد.)

حالا از کتاب ریاضی‌شان که بگذریم (بعضی میگویند مسائلش زیادی پیچیده است یا حرفه‌ای ریاضی گونه که بهتر است من یک نفر واردشان نشوم!)، واقعاً در تکمیلی ادبیات حرفی ندارم! خیلی خوب است. اطلاعاتی که دربارهٔ فرهنگستان و نوع انتخاب واژگان و ادبیات جهان می‌دهد، همه جوره خواندنی است. ولی مشکل اصلی همهٔ این کتاب‌ها (ادبیات، علوم تجربی و ریاضی) دیر رسیدنشان است. مثلاً ما دوشنبه هفتهٔ آینده امتحان سمپاد-مرحله دوم داریم ولی کتاب تجربی دیروز به دستمان رسید. درحالی‌که که بعضی شهرها دی‌ماه تحویل گرفتند و بعضی مثل ما، و گروهی هم مابین این‌ها. در کل، هیچ برنامه‌ریزی و کوفت و زهرماری هیچ‌وقت برای توزیع این کتاب‌ها در سه سالی که من درس می‌خواندم، وجود نداشت. همیشه وقتی کتاب را می‌دهند که دانش‌آموز و مدرس کمترین زمان را برای مطالعه آن داشته باشند و دانش آموزان تقریباً از آن متنفر شوند. خیلی از بچه‌ها نکته‌های ظریفی را که در کتاب ادبیات و علوم نوشته است نمی‌بینند چون بلافاصله بعد از دریافت کتاب، تدریس بخش‌های سخت شروع می‌شود تا به خاطر کمبود زمان از آن‌ها چشم‌پوشی نکنیم. خلاصه کنم، این سیستم هیچ سر و تهی ندارد.

مثلاً دیروز مشاور مدرسه گذرواژه‌هایی را که برای  سایت همگام (سایتی که می‌بایست در آن آزمون‌های آنلاین رغبت سنجی و استعداد را انجام دهیم) بود، به تک‌تکمان داد و گفت آخرین‌مهلت تائید آزمون‌ها 25 است، پس همین پنج‌شنبه و جمعه بجنبید و آزمون‌ها را انجام دهید. یک ویدئو مثلاً آموزشی برای نحو انجام این‌ها در کلاس پخش کرد و توضیحات لازم را داد! آخر حرف‌هایش هم گفت خدا را شکر ما فلان امکانات را داریم که توانستیم برایتان فیلمش را پخش‌کنیم و فلان کار را کنیم و خدا نمی‌داند بچه‌های فلان مدرسه‌ها و مشاورهایشان چقدر درگیر می‌شوند وانشالله کارشان راه بیوفتد و از این حرف‌ها

واقعاً یک‌لحظه از خودم پرسیدم: آیا این نشانه ادب ماست که همیشه در موقعیت‌های دقیقه نودی، بعد از پیش آمدن اتفاقات در بی‌برنامه‌ترین شرایط ممکن تشکر کنیم؟ آیا این قدرشناس بودن ماست که بعد از دریافت کردن امکانات سطح پایین در برابر هزینه‌هایی که پرداخته‌ایم، لبخند بزنیم و خوشحال باشیم حداقل همینش را به ما داده‌اند؟ آیا این متانت ماست که وقتی برای شرایط غیرقابل‌قبول آزمایشگاه فیزیک با معاون حرف می‌زنیم و جواب سربالا می‌شنویم، بگوییم "شما درست میگید" و بحث راه نیندازیم؟

اگر واقعاً این‌طور است، من ترجیح می‌دهم یک بی‌ادب قدرنشناس غرغرو باشم.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۴

نظرات  (۹)

«روزهایه مستر مرادی منقش به روزهای عجیب» دقیقا شد تاریخ تولد میلادیم یعنی 2000 :دی :))

واقعا امکانات نیست نود درصد مدارس! اونجاهایی هم که هست ناقصه. چه میشه کرد :) آموزش و پرورش کلا داغونه.. 
پاسخ:
:)))))))))))
عه من با تاریخ شمسی حساب کردم

Uhum :|
این مدرسه است. باور کن توی همه جای مملکت همین شکلیه. چیزی که حقته رو ازت میگیرن. و به زور بهت میدن. بعد هم کلی منت که آره ما اینارو بههت دادیم! ما بهت لطف کردیم! ما فلانیم! و بهمانیم. :|
.
موفق تر باشی. :))

پاسخ:
دور از انتظار نیست که بقیه جاها اینطوری باشه، زیاد میشنوم از این دست انتقادها به جاهای مختلف کشور :))

همچنین-_*
پیشاپیش تولدت مبارک
پاسخ:
مممنونم💚:)
تولدت مبارک :دی
پاسخ:
مرسی🙏💚
چه به موقع اومدم که دوباره پست رو بخونم! تولدته پس!
مبارڪـــ باشه شدیدا! :)) با کلی آرزوی خوب :)
پاسخ:
خیلی ممنونم🙏🌺
من هرچی سعی کردم نتونستم چیزی بسازم
چه صفت منفی چه صفت مثبت
عددش میشه 1404
(جمع روز و ماه و سال به شمسی)
پاسخ:
:-))
یازده روز از پستت گذشت... دیگه حداقل هر دوهفته یه پست بذار دیگه :)) 
پاسخ:
اوضاعم خیلی یه جوریه!! مرسی که حال و احوال میگیری، خیلی امید دهنده ست. چشم.
۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۵۲ پوریا نوروزی
حساب کردن حروف ابجد برای من خیلی سخته برای همین از الان دست تسلیم بلند می کنم
خیلی عالیه که سمپادی هستید و این خیلی خوبه
و خوبه مدرستون امکانات رو داره و آموزش می ده
اون زمان مدرسه های ما شماره های دانش آموزی مارو برا یه کنکور ساده نمی تونستن بدن . خیلی داغون بود
خوشحالم اینقدر پیشرفت صورت گرفته
پاسخ:
:)))

ولی من خوشحال نیستم، چون هنوز هم به انداره ای که براشون هزیته میکنیم (مالی و وقت و معنوی و خلاصه ) بهمون امکانات نمیدن و خب نیازی نیست که به این حد راضی باشیم وقتی حقمون بیشتره
ایشالا هرچه زودتر این اوضاعِ یه‌جوری، رفع بشه. خیلی سخته اوضاعِ آدم یه‌جوری باشه... 
‌:) 
پاسخ:
آره، ممنون که میفهمی. تصمیم گرفتم امروز یه پست بنویسم حتما :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">