She'r 5
شنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۱۵ ب.ظ
راه میروم بر آستان خیال
به یک ستاره گفته بودم
که من به جد سرشارم
از هر چه... هر چه آمال
همین که پرنده خواند
همین که ابر آمد
همین که درد، گربهای را میراند
《من》از فشار زندگی به پایان میرسد
و بعد دوباره میزاید مرا،
شعارِ 《هر چه بادا باد》
حیات من به ریختن آن برگ کرده پیوند
و زاده شدن،
ماجرای جوانهی جدید برگیست
گرهخورده به جادوی بهارپسند
تو را گفته بودم که هستم سرشار
ولی ستارهی من
گمان نکنی که با نبودنت نباشد غمی در کار...
من از حضور پرم
و با این حال
اگر نباشی،
این حضور عمیق مرا چهکار؟
فاطمه ح
۰۰/۰۵/۰۲
سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشین!
شعر و شاعری نمیدونم اما ازین شعر لذت بردم👏