سیزدهم: از چسناله متنفرم
دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۴۵ ب.ظ
متاسفانه هیچوقت فکر نمیکردم وقتی روز به روز بزرگتر شوم، منجلاب افسردگی مرا بیشتر و بیشتر به سمت خودش بکشد.
همیشه از این انرژی مثبت ها نبودم ولی یک حس ایستادگی قوی دربرابر افسردگی داشتم. احساس میکردم درگیر همچین چیزی نمیشوم. همیشه همهچیز بر وفق مراد نبود اما بیحسی در من خیلی کمتر بود. حالا خیلی بیشتر است. هر وقت کسی از این چیزها مینویسد خوشم نمیآید. حالا خودم مینویسم. از خودم خوشم نمیآید که اینگونهام و از هر کس دیگری که اینگونه است.
۰۰/۰۵/۰۴
چس ناله هم لازمه خیلی وقتا، دیگه آدم ظرفیت خودریزیش پر میشه. اگه دیدی افسردگیت جدیه، حتما برو تراپی براش.
+ کتاب lost connections رو هم پیشنهاد میکنم.