سالها پیش جا میخوردم اگر این را میشنیدم، ولی این منم، همیشه ناراضی
دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۴۶ ب.ظ
احساسی بیپایه همیشه در من هست که باعث میشود حالِ خوب بیشتر از دو روز به درازا نکشد. اگر نزدیک به امتحان یا تحویل پروژه یا چیزی باشم، آن حس اضطراب است. اگر اضطرابم را کم کرده باشم، احساس غمی بیدلیل خودش را مهمان ناخوانده میکند. تنهایی میخزد در چارچوب اتاقم و نشانم میدهد که برخلاف چیزی که فکر میکنم، آنقدرها زندگی اجتماعی قویای ندارم. گمانم فرقی نمیکند که چه کاری میکنم و کجا هستم، پیوسته آزرده خواهم بود. در عجبم که آیا این یک خصلت انسانی است یا چرخهای معیوب است که باید برایش راهحلی بیابم؟
۰۲/۰۱/۱۴
خیلی چیزا میشه گفت، ولی آخرش راهی پیدا نکردم