دیشب با خودم گفتم نکنه چون مادرم نیست، دیر بیدارشم و غذامو درست نکنمو کلا از برنامه ها عقب بیوفتم؟
بنابراین حوالیِ ساعت 12 خوابیدم و 5 صبح به طور خودجوش بیدارشدم!!! درحالی که برای بیست دقیقه به شش زنگ گذاشته بودم :))
رفتم وسایل غذا و فلان و بسیار رو اماده کردم و تا ساعتِ 6 اینا درست شد:/ البته کلا سه تا ساندویچ درست کردم تا اگه کسی اونجا بود که نمیخواست غذاشون رو بخوره، من یکی از اینا رو بهش بدم. نبود هم مهم نیست، به یکی که قارچ دوست داره میندازمش :))
ولی از اونجایی که مواد یکیشون 45 درصد سوخته، باید حواسم باشه کدوم رو میدم :)))
اومده بودم تلگرام چک کنم که سوخت :|
الان، در حال حاضر، احساس می کنم خسته هستم و خوابم میاد با اینکه مدت خوابم کافی بوده. فکر کنم بخاطر اینه که امشب وسایل الکترونیکی رو بیرون از اتاقم نذاشتم!
خلاصه الان حوصله م سر رفته و نمیدونم چه کنم. اتاقم هم گرم شده احساس خواب داره بیشتر میشه ساعت 7 و نیم هم باید جلوی در مدرسه باشم.