وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

دفترچه

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۷ ب.ظ
یکی از دردسرهای مبصر بودن، بخش جمع‌آوری پوله. پول واسه کتاب، پول واسه جزوه، پول واسه نقشه، پول واسه ماژیک و خلاصه جمع‌کردن پول‌هایی که باید جمع بشه!
تا الان پراکنده یادداشت می‌کردم که کی کدوم رو داده و اینا و بعدش با بدبختی و حواس‌پرتی جمع‌وجور می‌شد اما امروز یه دفترچه مخصوص این کارای مسخره‌ی دانش‌آموزی و مبصری ورداشتم که حساب کار دستم باشه :))) یهو دیدی همین دفترچه خاطره شد...
موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۱۸
فاطمه .ح

نظرات  (۶)

مگه پول ماژیک هم بچه‌ها می‌دند؟
دفتر نو مبارک ^--^ به پا این وسطه به مدرسه بدهکار نشی :))
پاسخ:
متاسفانه در مدرسه ی ما بله :|
اول مهر سه تا ماژیک و یه پاک کن میدن
اونا که تموم شه، ادامه رو خودمون باید خریداری کنیم! 

معلوم نیست این یه میلیون و نیممون کجا میره :|
این مسئله واقعا دیواااااااانه کننده‌ست! من یه‌بار هفتم پول جمع کردم. نفری پونصدتومن برای کپی جزوه. دیوانه شدم تا فهمیدم کی نداده! اصن یادش هم میارم استرس می‌گیرم :|
پاسخ:
:)))))) حالا منو بگو هر دو هفته یه بار یه مسئله جدید برای پول پیش میاد که باید جمعش کنم
۱۹ آبان ۹۶ ، ۱۴:۲۳ آرزو ﴿ッ﴾
من هروقت که از این مسئولیت‌ها داشتم حساب و کتابم به هم می‌ریخت! مخصوصا وقتی پول کمی رو بچه‌ها باید می‌دادن و خرد نداشتن بالاخره یه‌جوری اوضاع قاطی می‌شد تا پایان کار :))
پاسخ:
are :(
1.5 میلیون هم شهریه می‌دین؟؟؟
تعداد دانشجوها کمه که چرا اولیا هماهنگ نمی‎شند و اعتراض نمی‌کنند؟
اینطوری هر سال شهریه گرون‌تر می‌کنند و هزینه‌ها بیشتر می‎شه به مدیر فشار بیارید تا کارش درست انجام بده :|
پاسخ:
دقیقش می‌شه یک میلیون و هفتصد و خورده‌ای
که فکر کنم صد و خورده‌ای هم کلاسای تابستونیه

همه کلاسا اینجورین... فکر نکنم کسی به فکر اعتراض باشه اما همه غر می‌زنن درباره‌ش تو کلاسا
ندیدم کسی بخواد اعتراض کنه. منم بخوام اعتراض کنم می‌گن لابد از کارای مبصری‌ش خسته شده
جلو معلما هم می‌گیم ها‌، اما خب چیزی نمی‌شه تا همه نخوان، میدانی دیگه :)))))

اونکه بله خب زیاد می‌شه
من گاهی کم می اومد پولا از پول توجیبیام میذاشتم روش -___- 
نمیدونم محبت بود یا چیز دیگه.
هیییی یادش بخیر
پاسخ:
دوبار برام پیش اومد.
نه من جور دیگه‌ای ارزیابیش کردم. ناشی از ناتوانی در مسئولیت پذیری و فشار اون وضعیته. دوست دارم بعدا درباره ش بنویسم.
اره اینم میشه. البته گاهی هم پول زیاد میشد نمیدونم چرا :))
بنویسید بنویسید .
پاسخ:
عه:)))
چشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">