وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

شونزده‌سالگی

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۴۹ ب.ظ

امروز تولدمه.

مرسی از دوستانی که بهم پیام دادن و تبریک گفتن.

یکی اژ خوانندگان قدیمی که فکر نمی‌کردم کلا دیگه وبم سر بزنه اومد پیشاپیش تبریک گفت؛ ممنونم خوشحال شدم هم بابت تبریک عیدت هم تولدم و مرسی که یادت بود. چجوزی یادت بود اصن؟!


یه نفر دیگه هم تبریک گفت. اولا که آدم برای پیام خصوصی گذاشتن عذرخواهی نمی‌کنه. دوما که جدییی؟ :| ورود به هفده سالگی؟!

من تازه رفتم تو شونزده، پیرم نکنید.

مرسی از لطف هرساله‌ت و اینکه به یادم بودی، می‌دونی که برام ارزشمنده.


خواننده‌ی بسیار خوب، دوست‌داشتنی، با دستهای پر از موسیقی هم بهم تبریک گفت. مرسی مرسی دستت دردنکنه.

روژ تولد دارم واسه آزمون سمپاد عین چی می‌خونم و خیلی هم خوابم میاد :)) اومدم آهنگایی که دادی رو گوش بدم تو این وقت بین درسی! یهو دیدم دلم نمی‌خواد لطف دوستانی که خصوصی حرف زدنو پاسخ ندم

که نتیجه‌ش شد این پست!


خب قاعدتا دو سه نفر هم در تلگرام تبریک گفتن.

که اونها هم خودشون می‌دونن چقدر برام ارزشمند بوده. مخصوصاً اونی که یه بار پیشاپیش تبریک گفتی و یه بارم سعی کردی 00:00 بفرستی اما 00:01 شد! خیلی بهم چسبید :)


و دوست خوب و عزیز و گیاهخوار و اتفاقا وبلاگی که الان وقت و حوصله لینک کردنت نیست، از شما هم که بسی ممنونم :)))))


یه چند نفری هم در واقعیت تبریک گفتن

اونام با اینکه نیستن، ازشون ممنونم

یه هم‌کلاسی رو هم کم کم دارم دوستش می‌دارم، تازه امسال اومده، لطف بی‌دلیل و خاصی در وجودشه، از اونم ممنونم که هدیه بهم داد. خیلی هم نگاه خجالت‌زده‌ای داشت موقع دادنش

و من می‌دونید چه کردم؟

فقط تشکر با لبخند و روی گشاده

بخدا یادم رفت بغلش کنم

الان وسط درس یادم اومد این موقع ها باید بغل کنیم



بگذریم،

من به سال جدید امید دارم. کلا بین سال جدید تقویمی و سال جدید زندگیم فاصله زیادی نیست، بیست و شش روز

و این خوشحالم می‌کنه بعضی وقتا. نمی‌دونم چرا، انگار هر دفعه که اول سال شمسی تصمیم به تغییر می‌گیرم، دقیقا با سن خودم که تازه شده هم پیمان می‌بندم و خوشبختانه اونم با تغییر شروع می‌شه


به خاطر یه سری چیزا اواخر اخلاق بد و حساسی داشتم

یه عادت خیلی زشت دارم که وسط حرف می‌پرم وقتایی که یه نظر مهمی و حتی گاهی غیرمهمی تو ذهنمه. دهنمو نمی‌بندم معمولا متاسفانه.

یه عادت بد دیگه‌م هم اینه که خودمو عقل کل می‌بینم، گاهی حرفای بقیه رو تکمیل می‌کنم، بعد می‌فهمم حرفش اون نبوده ضایع می‌شم

واسه شونزده سالگی‌ای که الان درش قدم گذاشتم، دو تا از اهدافم اینه که عادت‌های زشت بالا رو متعادل کنم.


[در همین حین یکی از هم‌کلاسی‌هایی که چندان رابطه‌ی خوبی با او ندارد، باز هم پیام تلگرامی‌ تبریک می‌دهد و استیکر می‌فرستد]

بله، الان دوستان اشاره می‌کنن یه عادت بد دیگه هم داری که بعضی وقتا شانس تغییر کردن رو به بقیه نمی‌دی و اگه بهش برچسب "آدم مزخرف" یا "نچسب" بزنی، همونجوری اونو در ذهنت نگه می‌داری عین همین هم‌کلاسی بالاییه.

اما خب، ایشالا اینم متعادل‌تر می‌شه و اشکالات خودم رو بیشتر خواهم دید بجا اشکالات بقیه.


اهداف امسالم (امسال تقویمی و امسال شونزده سالگی) به شرح زیر است D:


یادگیری بیشتر

 [درسی-غیردرسی]

سلامتی بیشتر 

[تغذیه-ورزش]

حرف زدن کمتر

[خونه صحبت بیشتر- بیرون از خونه صحبت کمتر]

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۶
فاطمه .ح

نظرات  (۱۹)

مبارکآ:)
پاسخ:
تشکر فراوان!😄
تولدت مبارک عزیزم :)))
پاسخ:
ممنونم 🎈
تولدت مبارک :دی
باز هم یکی دیگه رو غفل‌گیر کردی با سنت و فکر کردن بزرگتری:))
منم سن تو بودم تو حرف‌ها می‌پریدم بعد یه سری با استاد المپیادمون سالن رفته بودیم. من پریدم تو حرفش اینقدر بد بود که نگو دیگه تاثیرش تو ذهنم موند.
البته بنده خدا بد رفتار نکرد ولی من خیلی خجالت کشیدم.
ان شاء الله که سال پر از خیر و برکتی برات باشه و آزمون فردا رو با موفقیت پشت سر بذاری.
پاسخ:
آخ آخ اینقدر واسم ازینا پیش اومده :))) البته اون لحظه اصن خجالتی از خودم بروز نمی‌دم که ضایع نشم!
اما خود درونم شاهده که همون لحظه به خودم می‌گم چه بیشعور بی‌شخصیتی هستی تو :)))

مرسی همچنین (✓-✓)
۲۶ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۰۰ علی محمدرضایی
مبارک باشه
پاسخ:
سپاس فراوان
تولد تو کی هست؟
اصن بهت نمیاد این سن و سال :)) توی تصوراتم دانشجو بودی همیشه. حتی با اینکه از مدرسه می‌نوشتی من فکر می‌کردم دانشجویی :))
تولدت مبارک :)
پاسخ:
یه بار دیگه هم اینو گفته بودیا :دی
مرسی مرسی :)
هر سال میگم
انقدر میگم تو مغزم نهادینه بشه
انقدر میگم تا بزرگ بشی
انقدر میگم دانشجو بشی
پاسخ:
:))))))))))))))) بزرگ شدن ترسناکه ولی مرسی!
۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۰۶ مهدی صالح پور
با یه روز تاخیر تولدت مبارک
من ترجیح میدم روز تولدم هیچ پیام تبریکی نداشته باشم!
پاسخ:
ممنونم،
چطور؟
۲۷ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۵۸ علی محمدرضایی
من ۱۶ بهمنم
چطور مگه
پاسخ:
همینطوری، پرسیدم که بدونم!
۲۷ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۱۱ علی محمدرضایی
اهان
۲۷ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۳۶ مهدی صالح پور
چطور؟ کلا! 
پاسخ:
آها! :))
۲۹ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۱۵ مـــَــــن (:
من چرا نمیدونستم تولدت کیه :|
پاسخ:
اگه یه یار درباره‌ی من رو خونده باشی، یعنی می‌دونشتی فقط یادت رفته:))) که ایرادی هم نداره، واسه منم پیش اومد همین ماه! تولد دخترخاله‌م رو! تازه اون واسم کادو هم آورد :|:))
۳۰ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۳۴ مـــَــــن (:
خیلی عجیبه :| من حداقل ماهش یادم میمونه اخه :))))))))
پاسخ:
:))))))))
مال خودت چنده؟
من هی آبان میاد تو ذهنم ولی فکر کنم اشتباه گرفتم مال تو رو با کس دیکه
۳۰ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۳۶ مـــَــــن (:
من تولدم همین یکشنبس ک میاد!! :|
پاسخ:
ووواووووووو :|‌‌‌‌خوب شد پرسیدم، پیشاپیش مبارکه :))))))
۳۱ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۵۱ مـــَــــن (:
آره دیگ، 2/2 :) 
متشکرم، از توام پساپس 
پس :)
پاسخ:
^__^
منم خیلی خیلی پساپس تبریک عرض میکنم :) هم ماهی
پاسخ:
سلام. عه تو چندمی؟
مرسی!
31 :)
پاسخ:
تولد تو هم پساپس مبارک:)
مرسی مرسی
کم کم رخت سفر میبندم :)
پاسخ:
چطور؟ چه سفری؟
هربار تو یه کامنت آدمو به کنجکاوی می‌بری!
اگه وبلاگم بخونی میفهمی :)) ادامه خدمت مقدس
کنجکاوی خوبه ک :)
تا مرخصی های بعدی بدرود

پاسخ:
اوه بله دیدم. بسیار موفق باشی!
همیشه میخوندم و سرمیزدم وبلاگ رو فقط گاهی کمتر خاموش گاهی بیشتر خاموش:))
ببخشید که باعث شدم همچین فکری بکنید‌..چون حداقل اگر قرار بود بدون کامنت صرفا بخونم بهتر بود یه خبری میدادم! 

پاسخ:
سلام. عذرخواهی که نمی‌خواد! درهرصورت خوشحال شدم می‌خوندی اون موقع‌ها هم. قبلاً نقطه نبودیا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">