وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

پ ی و س ت گ ی

جمعه, ۲۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۴۶ ب.ظ

این چیزی که سرم رو درد میاره، مسئولیتِ نانوشته‌ای هست که میاد رو دوشم. یه دوستم بهم آهنگ می‌ده باید بهش گوش بدم؛ یکی یه عکسی می‌ده که نظر بدم؛ یکی سایتی معرفی می‌کنه که استفاده کنم؛ یکی عینِ خودم اپ‌های مهمی که برای خودش تاثیرگذار بوده رو برام تخلیل و تفسیر می‌کنه... و من همزمان باید به همه‌ی اینا برسم! 

رویه‌ی من در این زمینه اینه که یا به هیچ‌کدوم نمی‌رسم یا همه رو تا نصفه‌ونیمه شروع می‌کنم. 

در ضمن بحث قدرت "نه" گفتن نیست. اتفاقا مشکل اصلی‌تر اینه که من همه‌ی محتواهای پیشنهادی رو می‌خوام و دوست دارم که بررسی‌شون کنم اما نتیجه‌شون معمولا اینه که چهارتاشون انجام می‌شه، دو تاشون نصفه می‌مونه و بعضی‌شون هم تا یکی دو ماه یا در موارد محدودی تا چندین سال تکمیل نمی‌شه!

دلیلِ این‌ها هم همون دلیلیه که باعث می‌شه اکثر ماها هر سال اهداف مشابهی با سال‌های قبلمون داشته باشیم. هر سال می‌خوای بیشتر کتاب بخونی، بیشتر بنویسی، بیشتر ورزش کنی، وزن کم/زیاد کنی، صبح‌ها زود بیدار بشی و... . ولی چرا یه  سال حداقل یکیشون رو حل نمیکنی که سال بعد بازم همون هدفِ زندگیت نباشه؟!

اونم کم‌رنگ بودنِ اراده‌ست! اراده که چی بگم، بیشتر "عدم پیوستگی"ه.

حالا یه دوستی هم بود که یه برنامه‌ی می‌شه بگم تقریبا عالی‌ای درمورد ایجاد این پیوستگی و اراده بهم معرفی کرد که فکر کنم عمرش به سه سال هم می‌رسه! شایدم دوسال! یادم نیست. این برنامه در کنار از بین این مشکل، مشکلات کلی رو هم سامان می‎بخشه. مثل همون خواب و سلامت و ... .

این برنامه رو شاید 3-4 بار و هر بار از اول شروع کردم و هربار به دلایل متعدد متوقف شد. البته هر بار دلیل پررنگ همون نبودِ پیوستگی بود!

برنامه رو هم معرفی نمی‌کنم! نمی‌خوام شما هم تو همچین دورِ باطلی بیوفتین:)) البته قاعدتا اگه کسی بخواد دریغ نمی‌کنم؛ واسه عدم آشفتگی ذهن خودتون تو پست نمی‌نویسم :))

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۲
فاطمه .ح

نظرات  (۸)

زیبا بود
قلم سبک و راحتی دارین :)
پاسخ:
سپاس.
۲۲ تیر ۹۷ ، ۲۰:۱۵ Vincent Valantine
معرفی کن :))
پاسخ:
جالب اینه که یادمه یه بار اینجا معرفی هم کردم حتی!
حالا دقیق یادم نیست اینجا بود یا اون وب قبلیه!
Fabulous 
کاغذ و قلم از همش بهتره. و اینکه شب که میخوابی برنامه فردا رو بدونی و اونقد اون نتیجه رو بخوای که اون پیوستگی نوشتن برنامه فراموشت نشه و هربار بیش از قبل واسه پیشرفتت تلاش کنی! :)
پاسخ:
راستش من تازگی به این نتیجه رسیدم که کاغذ و قلم واسه من یکم قدیمی شده. چون یادم می‌ره برم کاغذ و قلمی که دیروز باهاش چیزی ثبت کردم رو ببینم. عوضش یه پنجره‌ی جدید تو اکسل و یکمی کارکردن با اون راحت‌تر بنظرم میاد. چون هر روز چک میکنم لپتاپ رو و اکسل هم همه‌ش تو تسک باره.
خب قبلا هم اینجوری بودی، من رو کاغذ مینوشتم و تو تعجب میکردی چطور میتونم این همه روی کاغذ بنویسم! 
ولی خب
من خودم این چیزای الکترونیکی زیادی چیزای حواس پرتی برام داره و وقت گذروندن با کاغذ منو بیشتر سوق میده به سمت کارام!
بهرحال آدما متفاوتن. مهمه که اگه اکسل استفاده میکنی، متوالیاً استفاده کنی (:

+حالم داره از خودم با این نگرش شدیدا کنکوریم بهم میخوره! یه وقتا اینقدر استرس میگیرم که نمیدونم چیکار کنم. جلد دفترچه کنکور 97 که میاد جلو چشم سال بعد میاد جلو چشمم که خودم دارم آزمون میدم و از دو هزار و دو چیز میترسم! -.- اَه. چرا اینارو میگم اصلا؟ :دی
پاسخ:
عه:)))) چه جالب! اخه یه مدت هم تو فازِ کاغذ و قلم بودم و بروز نمی‌دادم. خوبه یادته حالا، خانومِ آنلاین.

چقدر خوب.

والا لابد حس گفتنشو داری. چیزِ بدی نیست. بگو. خواستی می‌تونی همینجا درمورد درس خودتو تخلیه کنی. قول میدم منم همراهی کنم. اتفاقا چند روزه درگیر کنکور هم هستم دورادور؛ یعنی چندین جا متوجه شدم که بهتره سال دهم رو این تابستون جمع کنم. حالا همه‌ی همه‌ش هم نشد، یه سری دروس رو جمع‌ کنم! درگیری با یه سری درسام دارم بالاخره. بقیه هم که حوصله غرِ درسی ندارن قاعدتا :/

بهتره استرست رو کنترل کنی چون وقت زیادی مونده تا کنکورِ خودت. امیدوارم بتونی خوب بخونی این روزا.
عه؟ چه خوب پس. منتظر تخلیه های شدید درسی باش :)))
آره خیلی بهتره امسال تابستون رو درسات کار کنی. فقط روشون اوکی باش لازم نیست خیلی قوی کار کنی، چون یادت میره! ولی باهاشون اوکی باش. اگه که روشون کار کردی تو طول سال هم نمیخواد. حال تابستون رو ببر :دی
از درسای شما زیاد سر در نمیارم! :))
آره، ولی همیشه یه استرس کوچیک پس ِ ذهنم هست که امیدوارم در طول زمان بتونم از بینش ببرم :) وگرنه بازدهیم بعد از نوروز نود و هشت منفی میشه :دی
پاسخ:
اونقدرام کار نکردم. بنظرم یکمی کار کنم خوبه :) حداقل چیزایی که جریان داره مثل ادبیات و عربی و ریاضی رو ... نه خیلی حفظیا رو. اونا رو میدونم که یادم میره :|

ایراد نداره :)))))

عجب :)))
خیلی وقتا هم مشکل اینه کسی همراه نیست
پاسخ:
خب فکر میکنم نکته اینه که باید یاد بگیریم بدونِ همراهیِ فردی هم اراده داشته باشیم:)
البته بازم برمی‌گرده به شخصیتت اما خوبه این ویژگی رو در خودت ایجاد کنی! یا عین من بهش فکر کنی:))))

رو حفظیام کارکن :| از نظر من ب جز ریاضی بقیش حفظیه، ریاضیم از یه جایی به بعد حفظیه. با اینکه میگن مفهومه، اما اصلشو باید حفظ کرد دیگه! لعنت بهشون |:
کلا میخام بگم اگه حفظیارو هم فول نیستی، فول شو. چون بعدا مرور راحت یادت میاره! 
(مرد ِ حرف های مخالف زدنم :دی)
پاسخ:
اره درسته حرفت. با دینی و اقتصاد بدجور درگیرم! جغرافیا رو که اصن نگو! (تو کنکور انسانی میاد، تو کنکور شماها نه)
اونکه اره چون همیشه هم سعیم اینه کارا رو بدون تکیه به بقیه انجام بدم
ولی اینکه یه نفر باهات باشه ک باهم کلاس برین، ورزش کنین و اینا خب فانش بیشتر میشه و به مراتب انگیزش
پاسخ:
قبول دارم کاملاً.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">