وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

داستان کلی اولین برنامه

يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۳ ق.ظ

سلام. نوع برنامه‌ریزی‌های من هنوز نو پا هستند و احتمال خیلی زیاد، تغییرات ریزودرشتی خواهند داشت. با توجه به اینکه تقریباً در حال آزمون‌وخطا و مطالعه هستم این پست بیشتر حکمِ ثبت تجربیات را دارد. سعی می‌کنم اگر تغییری در برنامه‌ها ایجاد کردم، اینجا هم ثبت کنم.

روزِ اولی که تصمیم گرفتم این برنامه‌ها را بریزم، جمعه بود. برای همین حالا همهٔ هفته‌های برنامه‌هایم از جمعه شروع می‌شوند

این برنامه اولیه فعلاً چهار بخش دارد:

اولین بخش هدف‌های بزرگ ماهانه و سالانه است (راستش تشخیصشان برای خودم سخت بود/هست - شاید چون جدی به آن فکر نکرده بودم) البته نوشتنشان هیچ قاعده و قانونی ندارد و فقط سه سال آینده را با تمام ماه‌هایشان مشخص کردم و در هرکدام چیزی نوشتم. این بخش قطعاً تکمیل‌نشده!

دومین بخش ترکیبی از برنامهٔ ماهانه و هفتگی است.

 برای مقدمهٔ برنامه‌های هفتگی، یک جدول چهار قسمتِ که شامل چهار هفتهٔ ماه است، در نظر می‌گیرم و مهم‌ترین کارهای هفته‌های ماه را در بخش خودشان می‌نویسم. گاهی جمع‌بندی کارهای هر هفته است، مثلاً حداقل 7 ساعت از هفته را این کار را بایستی انجام دهم. پس این آپشن را در ستون هفته اول می‌گذارم تا بعداً آخر ماه که می‌خواهم هفته‌ها را به‌طورکلی مرور کنم، اصلی‌ترین کارهایی که از من انتظار می‌رفت را علامت بزنم.

بعدازاین مقدمه، با جزئیات وارد بخش هفتگی/بخش سوم می‌شوم؛ 

در جدولی که با تیترهای روزهای هفته به هفت بخش تقسیم‌شده، عناوین اصلی کارهایی که باید در هرروز هفته انجام دهم را در ستون خودش می‌نویسم. مثلاً اینکه باید فلان درس را بخوانم، فتوشاپ کارکنم، کتاب غیردرسی جدیدی که خریده‌ام را شروع کنم، قرص ویتامین ب 12 بخورم، پست بگذارم و ... . به‌این‌ترتیب یک ماه کامل را در چهار قسمت با تیترهای کارهایِ هرروز از هفته در اختیاردارم.

 و اما بخش آخر برنامه روزانه است؛

در یک جدولِ روزانه که از ساعت بیداری تا ساعتِ احتمالیِ خواب (!) برای هر ساعت یک ستون درست‌شده، کارهایی را که باید در هر ساعت انجام دهم -طبق برنامه هفتگی- در زمان مناسب می‌گذارم. با این ذهنیت که مثلاً آن روز کلاس زبان‌دارم یا قرار است جایی مهمان شوم و یا اینکه بیشتر برای امتحان پس‌فردایم بخوانم، آن کارها و وظایف و اوقات استراحت دیگرم را تنظیم می‌کنم. برنامهٔ روزانه را معمولاً آخر هر هفته (5 شنبه‌ها) و فقط برای روزهای همان هفته می‌نویسم؛ چون ازآنجایی‌که امکان دارد تغییرات زیادی در روز پیش بیاید، ترجیح می‌دهم که بیشتر انعطاف‌پذیر باشم. اما خب هرروز برنامه نوشتن هم سخت و حوصله سر بر است، پس برای یک هفته را می‌نویسم و معمولاً در طول روز یا شب به کلیت هفته هم نگاهی می‌اندازم.

این صورت کلیِ برنامه‌های من است. هنوز کلی از جزئیات واردش نشده و حتی در مواردی آزاردهنده جلوه می‌کند، اما خب هدف من بیشتر دانستن این است که فردا این ساعت چه می‌کنم و یا اینکه دو هفته بعد روز سه‌شنبه وظایف اصلی‌ام چیست. تعداد کارهایی که خیلی وقت‌ها عقب می‌انداختمشان یا گوشه ذهنم به فراموشی سپرده می‌شد، با این برنامه‌ها کمتر می‌شود. همان‌طور که قبلاً گفتم، می‌خواهم یک انجام دهنده باشم و با توجه به شناختی که از خودم دارم، نیاز دارم از قبل بدانم چند وقت بعد چه‌کاره‌ام تا کارِ الا نم را بهتر به سرانجام برسانم.


پ.ن: یک دفترچهٔ کوچک دارم که وظایف ثابت را در آن نوشته‌ام. مثلاً هفته‌ای دو بار در فلان روزها پست گذاشتن (که متأسفانه دیروز پست نکردم)، برنامهٔ دو هفته در میانِ ویتامین‌ها، روزهای کلاس زبان و کارهای ثابتی که نگاه کردن بخشان -حتی اگر برنامه نداشتم- تکلیفم را مشخص کند.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۱۴
فاطمه .ح

نظرات  (۵)

هوووممم... خیلی خوبه :) 
امتحانات تموم نشده هنوز؟ ولی فکر کنم تا شنبه دیگه تموم شده باشه! اینو میخوام بپرسم که بعد درس و مدرسه، برای مطالعه غیردرسی چقدر وقت می‌ذاری؟ همینجوری پرسیدم، در جهت اطلاع از میزان مطالعه در سطح کشور :دی
پاسخ:
مرسی.

دو هفته دیگه مونده. 24ام تموم میشه. قراره برم کتابخونه اونجا بیشتر بخونم غیردرسی ها رو بعد از امتحانات :)) هاها
بیست و چهارم؟ چه خبره :| چه‌قدر فاصله انداختن بین امتحانا :)) شاید بخاطر ماه رمضان اینکار رو کرده باشن! آخه پارسال هیفدهم تموم شد [امتحانات استانی زمانش هم هماهنگ باید باشه پس همه‌جا هیفدهم تموم شده بود] 

الان یه‌سوال دیگه واسم پیش اومد! :)) از کتابخونه فقط بخاطر محیط آرومش استفاده می‌کنی؟ یا اینکه منابع مکتوبش هم قابلِ توجه‌عه؟ اینجا ینی رشت که من ندیدم کتابخونه‌ای منابعش قابل توجه باشه یا کتابی که بخوام رو هیچکدومشون داشته باشن :/
پاسخ:
برنامه ی هماهنگ در اصل 22ام تموم میشه ولی دبیر ادبیات ما میخواد یه امتحان جدا بگیره تا نمره ی پایانی داشته باشه برای همین یه امتحان اضافه میدیم. نمیدونم بنظرم خیلی خوب برنامه ریختن، فاصله ها خوبه. چقدر زود تموم شد برای شما!! ما 3 خرداد شروع کردیم امتحانا رو.

هردوش! البته قبول دارم، اینجا هم منابع غنی نداره و خب کلا جالبه کتابخونه. می ارزه به خوندن در اونجا. ولی من فکر میکردم رشت باید خیلی غنی تر باشه! فقط یک کتابخونه رو تست کردی ?
با توجه به اینکه ما یک خرداد امتحاناتمون شروع شد پارسال و امتحانای رسمی شما هم 22 تموم میشه، میشه گفت که به صورت خالص فقط دو سه روز برای شما بیش‌تر در نظر گرفته شده که اونم می‌تونه بخاطر تعطیلی امروز و فردا باشه :)) پس رسماً زیاد فرقی نداشته :دی

والا من وضعیت یه کتابخونه رو از نزدیک دیدم فقط. ولی نیاز به تست هم نیست. داخل کتابخونه هم بالاخره باید با سرچ کتاب رو پیدا کرد! پس میشه از همین خونه هم بررسی کرد که آیا کتاب موردنظرم موجود هست یا نه :)) از اینجا :
http://www.samanpl.ir/lsearch/lsearch/Index
اگه خواستی اسم و شهر کتابخونه رو بگو یه سرچی هم درباره‌ی اونجا بزنم :)) 
ضمناً کتابخونه‌ حدود پونزده تومن حق عضویت می‌خواد. تستش هم گرونه :))) 
محل مطالعه‌ای هم که برای کتابخونه‌های اینجا هست، دوگانه‌ست! یعنی روزهای زوج آقایون و روزهای فرد خانم‌ها، یا برعکس :| کتابخونه‌ای که قم نزدیک خونه‌مون بود هم از لحاظ منابع فوق‌العاده بود هم از لحاظ محل مطالعه‌ش که حرف نداشت! اون موقع سنی نداشتم برای استفاده‌ی تمام و کمال ازش. هعی :/
پاسخ:
بله :)))ولی خب برنامه ریزیشون خیلی خوب بود انصافا. 

آره میدونم خودمم قبلا اینکارو کردم که بهت گفتم اینجا غنی نیست. (از خونه سرچ کردم)
آها متوجه شدم ولی خب بازم کتابخونه جای باحالیه دیگه :))) با همه ی اینا :))
۱۵ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۱۲ طاها مهاجر
همیشه از برنامه هراس داشتم ! برنامه ای که حتما بخشیش اجرا نخواهد شد. چون حتما وقایع اتفاقیه ای هستند که بهم بریزندشان!
و کاارهای نکرده ام آنچنان جلوی چشمم می دوند که عذاب وجدان نداشتن را به داشتن چنین برنامه ای ترجیح میدهم!
پاسخ:
بله، قطعا. اینا هم مو به مو احرا نمیشن.
تصمیم شخصیتنه به هر حال، شاید بدون برنامه بیشتر "انجام دهنده" ای :)
عالیه
پاسخ:
حالا نه اینقد:))) مرسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">