امروز تولدمه.
مرسی از دوستانی که بهم پیام دادن و تبریک گفتن.
یکی اژ خوانندگان قدیمی که فکر نمیکردم کلا دیگه وبم سر بزنه اومد پیشاپیش تبریک گفت؛ ممنونم خوشحال شدم هم بابت تبریک عیدت هم تولدم و مرسی که یادت بود. چجوزی یادت بود اصن؟!
یه نفر دیگه هم تبریک گفت. اولا که آدم برای پیام خصوصی گذاشتن عذرخواهی نمیکنه. دوما که جدییی؟ :| ورود به هفده سالگی؟!
من تازه رفتم تو شونزده، پیرم نکنید.
مرسی از لطف هرسالهت و اینکه به یادم بودی، میدونی که برام ارزشمنده.
خوانندهی بسیار خوب، دوستداشتنی، با دستهای پر از موسیقی هم بهم تبریک گفت. مرسی مرسی دستت دردنکنه.
روژ تولد دارم واسه آزمون سمپاد عین چی میخونم و خیلی هم خوابم میاد :)) اومدم آهنگایی که دادی رو گوش بدم تو این وقت بین درسی! یهو دیدم دلم نمیخواد لطف دوستانی که خصوصی حرف زدنو پاسخ ندم
که نتیجهش شد این پست!
خب قاعدتا دو سه نفر هم در تلگرام تبریک گفتن.
که اونها هم خودشون میدونن چقدر برام ارزشمند بوده. مخصوصاً اونی که یه بار پیشاپیش تبریک گفتی و یه بارم سعی کردی 00:00 بفرستی اما 00:01 شد! خیلی بهم چسبید :)
و دوست خوب و عزیز و گیاهخوار و اتفاقا وبلاگی که الان وقت و حوصله لینک کردنت نیست، از شما هم که بسی ممنونم :)))))
یه چند نفری هم در واقعیت تبریک گفتن
اونام با اینکه نیستن، ازشون ممنونم
یه همکلاسی رو هم کم کم دارم دوستش میدارم، تازه امسال اومده، لطف بیدلیل و خاصی در وجودشه، از اونم ممنونم که هدیه بهم داد. خیلی هم نگاه خجالتزدهای داشت موقع دادنش
و من میدونید چه کردم؟
فقط تشکر با لبخند و روی گشاده
بخدا یادم رفت بغلش کنم
الان وسط درس یادم اومد این موقع ها باید بغل کنیم
بگذریم،
من به سال جدید امید دارم. کلا بین سال جدید تقویمی و سال جدید زندگیم فاصله زیادی نیست، بیست و شش روز
و این خوشحالم میکنه بعضی وقتا. نمیدونم چرا، انگار هر دفعه که اول سال شمسی تصمیم به تغییر میگیرم، دقیقا با سن خودم که تازه شده هم پیمان میبندم و خوشبختانه اونم با تغییر شروع میشه
به خاطر یه سری چیزا اواخر اخلاق بد و حساسی داشتم
یه عادت خیلی زشت دارم که وسط حرف میپرم وقتایی که یه نظر مهمی و حتی گاهی غیرمهمی تو ذهنمه. دهنمو نمیبندم معمولا متاسفانه.
یه عادت بد دیگهم هم اینه که خودمو عقل کل میبینم، گاهی حرفای بقیه رو تکمیل میکنم، بعد میفهمم حرفش اون نبوده ضایع میشم
واسه شونزده سالگیای که الان درش قدم گذاشتم، دو تا از اهدافم اینه که عادتهای زشت بالا رو متعادل کنم.
[در همین حین یکی از همکلاسیهایی که چندان رابطهی خوبی با او ندارد، باز هم پیام تلگرامی تبریک میدهد و استیکر میفرستد]
بله، الان دوستان اشاره میکنن یه عادت بد دیگه هم داری که بعضی وقتا شانس تغییر کردن رو به بقیه نمیدی و اگه بهش برچسب "آدم مزخرف" یا "نچسب" بزنی، همونجوری اونو در ذهنت نگه میداری عین همین همکلاسی بالاییه.
اما خب، ایشالا اینم متعادلتر میشه و اشکالات خودم رو بیشتر خواهم دید بجا اشکالات بقیه.
اهداف امسالم (امسال تقویمی و امسال شونزده سالگی) به شرح زیر است D:
یادگیری بیشتر
[درسی-غیردرسی]
سلامتی بیشتر
[تغذیه-ورزش]
حرف زدن کمتر
[خونه صحبت بیشتر- بیرون از خونه صحبت کمتر]