وقتی روز به‌ روز بزرگتر می‌شوی

روایت رشد من

فاطمه.ح
متولد 81 ام. اوایل دهه 90 دهه‌هشتادی بودن در این فضا خیلی حس پرافتخاری به بهم می‌داد چون همه یا دهه هفتادی بودند یا دهه شصتی. من از 13-14 سالگی شروع کردم به نوشتن.


روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم. برخلاف خیلی‌ها که به هوایِ بیشتر شناختن خودشان وارد این رشته می‌شوند، توهمِ کشف خودم را نداشتم.
اما کشف شدم، توسط خودم. هویتم را لابه‌لای درخت‌های خوابگاه خوارزمی کرج پیدا کردم و در مسیر تکراری کرج به گیلان جا گذاشتم.


دوست دارم یک کاری کنم. هر کاری. اینجا کارم نوشتن است و صادقانه بگویم، دوست دارم خیلی خوب بنویسم. هدفم از این وبلاگ از سال 1402 دیگر همین است.

***
به راه بادیه
به راه بادیه
بادیه بادیه
به راه به راه
نشستن باطل
نشستن باطل
باطل باطل
مراد مراد


بایگانی

سر پُلِ دل‌کندن

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۲۷ ب.ظ

آن یک ذره امید کذایی به ساختن و ماندن هم در آخرین روزهای هفته‌ی «اسارتِ مدرن»، درحال کم‌رنگ شدن است. داشتم به قبل‌ترها فکر می‌کردم، به انقلاب. به انقلاب ایرانی‌ها و غیرایرانی‌ها. من زیاد تاریخ نخوانده‌ام اما از همین سال کنکور شروع کرده بودم که کمابیش چیزهایی بخوانم. همیشه دوست داشتم بتوانم انقلاب خودمان را از زوایای مختلف ببینم. (شک کردم که انقلاب خودمان نوشتن اذیتم می‌کند یا نه، هم بله هم نه) مطمئن بودم که دیدگاه‌ها و افراد بسیاری در خلال این انقلاب یا انقلاب‌هایی دیگر به آینده منتقل نشده‌اند. آدم‌هایی که شاید به‌حق هم حرف می‌زدند. آدم‌هایی که نشانی زیادی از آن‌ها باقی نیست. افکاری که با غالب شدن یک ایدئولوژی از دست رفتند و هیچ‌وقت به ما نرسیدند. اگر هم رسیدند، رشد نکردند، جوانه نزدند. همچنان بر تاریخ‌نخوانده بودم تأکید می‌کنم. این تصوری بود که داشتم و گمان می‌کردم به حقیقت نزدیک است. دلم می‌خواست تاریخ بیشتر بخوانم که درستی یا نادرستی‌اش را بفهمم. جزئیاتش را بفهمم. اگر اثری باقی مانده، اگر نشانی از آن افکار درجایی ثبت شده، به‌چنگشان بیاورم

اما حالا بدون اینکه این هدف را انجام داده باشم، در وضعیتی قرار دارم که می‌توانم باور کنم فکرم درست بوده. رادیو و تلویزیون از جعل حقیقت پُر اند، درحالیکه که مردم عادی، دغدغه‌هایشان را در کامنت‌های دیجیاتو می‌نویسند. از ناامیدی می‌گویند، از ایده‌های‌شان، تلاش‌هایشان. از اینکه دیگر امیدی ندارند. که حتماً برای رفتن تلاش خواهند کرد. که غمگین‌اند. همه‌ی این کرور کرور آدم هستند و آن زنی که داخل قابل تلویزیون با خبرنگار از «آشوبگرها» حرف می‌زند هم هست. امام جمعه‌ای که بر باز نکردن اینترنت تأکید می‌کند هم هست. آرشیوهای این فیلم‌ها لابد باقی می‌ماند. و کسی از طریق کامنت‌دانی سایت دیجیاتو با یک دکمه‌ی ساده خشم و غم مردم را حذف می‌کند. آینده چه شکلی می‌شود؟ کدام اقدامات قرار است تحریف شود؟ کدام واقعیت قرار است انکار شود؟ واقعیت ما یا واقعیت آن‌ها؟ خیلی گنگ است. خیلی گنگ.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۰۱
فاطمه .ح

نظرات  (۵)

۱۹۸۴ رو بخون، همینه. یا شایدم تو مایه های همینه :") غمگینه...

پاسخ:
خوندم. اتفاقاً با نوشتن درمورد تحریف تاریخ یادش افتادم.
غمگین مثل الآن.
۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۷:۱۰ دریا _ گاه نوشته های من

اگر قرار باشد ایندگان حقیقت را بفهمند می فهمند

من این را می دانم چون خودم تجربه کردم

اما الان خیلی ناراحتم خیلی به خاطر اینکه ما را بی شعور فرض می کنند

پاسخ:
اِ من خیلی وقت بود وبلاگ شما رو ندیده بودم، یکهو خوشحال شدم کامنت دادید. 
متاءسفانه حقیقت رو «همه» نمی‌فهمن، فقط یه عده. مثل همین الان.

:(
۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۸:۳۷ محمود بنائی

مشکل همین است که نمیدانند نسل شما همه چیز را خیلی خوب درک میکنند و درست و نادرست، راست و دروغ را به سادگی از هم تمیز میدهند نه امیدی بهشان دارند و نه واهمه ای! 

پاسخ:
چه واهمه‌ای داشته باشن وقتی به قول آیبک به خودشون نقاب تقدس زدند و حیلی از آدم‌های نسل قدیم هنوز پای این‌هان...
۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۹:۲۱ محمود بنائی

منظورم شما بودین که واهمه ای ندارید ازشون! اونا که از خدا هم نمیترسن. 

پاسخ:
آها من جمله‌بندی تونو اشتباه متوجه شدم :))
دیگه امیدی نداریم بهشون. 
۰۸ آذر ۹۸ ، ۱۶:۳۱ پرهام الیاسی

افکار محذوفی که ازشون گفتی البته در  «تاریخ» پنهان نیستند. ایران جدید که از زمان مشروطه خودآگاهی تاریخی پیدا کرد، با همون مسائلی رو به رو شد که پیش ازین دنیای غرب باهاشون رو به رو بود. مثلا تلاش عده ای برای ارائه خوانش جدید از دین، یا تنازع بین جریان های چپ و امپریالیسم، یا مجادلات پوپری ها و هایدگری ها در مسئله علم و توسعه و تکنولوژی و... تمام اینها میدان های نظری گشوده ای هستند که تمام جهان حتی امروز هم با اونها درگیره. 

از منظری، انقلاب ایران هم یک لحظه در «تاریخ اندیشه ی جهان» بود. با خوندن این تاریخ راحت تر میشه انقلاب ایران و انقلاب های دیروز و امروز جهان رو درک کرد، تا با خوندن  «تاریخ» روایی و تقریری. در تاریخ اندیشه ی جهان کمتر میشه سراغی از تحریف و حذف اندیشه گرفت، گو اینکه خو ما هم فعالانه با تفکر خودمون توش مساهمت داریم. 

پاسخ:
 منظورم از نبودِ اون افکار بیشتر برای نشون دادنِ تاریخ ندونستن خودم بود؛ تا اینکه ادعا کنم هیچ مدرکی ازشون نیست.
ممنونم از توضیحات!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">